از خوابگاه میومدم بیرون که یکی از سرپرست های خوابگاه جلومو گرفت و گفت کارم داره.
با هم رفتیم به اتاق استراحتشون
ایشون گفتند: ببخشید ما خانواده به روز و در عین حال معتقدی هستیم.
دختر و پسرم نوجوونند و بعد اینکه مدرسه شون عوض شد دوستاشون هم عوض شدند.
به تبع دوستاشون خیلی درگیر فضای مجازی و تبلت شدند.
همسرم گفتند : "با خانواده ها و مادرای دوستاشون صحبت کن شاید بتونید هماهنگ با خانواده دوستاشون، بتونیم با استفاده از تأثیر همسالان بر هم طوری مدیریت کنیم تا رفتار دیگری و کار دیگری جایگزینش بشه".
خانواده ها این روزا همه تحصیل کرده دانشگاهند اونم مادر و پدر های نسل بچه های ما.
میخوام ی جوری متوجهم کنی که علمی بتونم همراهشون کنم.
گفتم باشه پس بذار ی کم فلسفی _ روانشناسی باهات حرف بزنم
ببین
روح انسان چهار قوه داره که یکی از آنها فطری و سه تای دیگر غریزیند.
این سه قوه غریزی شامل قوه وهمیه، قوه شهویه، قوه غضبیه هست و تنها قوه فطری قوه عقلیه هست.
در نوجوان به گفته امام علی علیه السلام بین عقل و احساسش جدال هست.در نو جوانی احساس نوجوانت را اشباع کن تا عقلش پیروز شود.
تا اینجا که گفتم،خانم سرپرست گفت: آفرین،حالا شد.دیگه گرفتم چی شد و چی بگم.
.
.
.
درسته که از حرف ها و بازخورد صحبت هام خوشحال شدم اما دلم سوخت برای بچه هایی که خانواده هاشون خودشون انقدر درگیر فضای مجازی و غرق در اون شدند که اصلا حواسشون نیست که این فضا ممکنه چقدر آسیب های جبران ناپذیر برای بچه هاشون ایجاد کنه و به عبارتی خطرآفرین باشه.
کاش حداقل یاد میگرفتیم تا سواد فضای مجازیمون هم بالا ببریم یا به توصیه های پدرمون، دلسوزمون، حضرت آقا کمی فکر کنیم.
انصافا که نظرهاشون کارشناسانه و دقیق هست.
دوست داری بدونی چه توصیه ها و نظر هایی دادند ؟ پس بخون و یاد بگیر و مثل ایشون عالمانه و بصیرانه بررسی کن.
اگر از فضای مجازی غافل باشیم... مطمئنا ضربه خواهیم خورد...
هر کس به اندازه وسع و توان و هنر خود باید در این میدان حضور یابد.
به اعتقاد من، امروزه ذکرمستحبی بعد از نماز ما، کارفرهنگی و جهادی در فضای مجازی است.
این فضا مثل یک رودخانهی پر از آب و خروشان است که میآید و دائماً هم بر آب آن افزوده و خروشانتر میشود. اگر ما برای این رودخانه تدبیر کنیم و برنامه داشته باشیم؛ زهکشی کنیم و هدایت کنیم این رودخانه را تا به سد بریزد، میشود فرصت. اگر رهایش کنیم و برنامهای برای آن نداشته باشیم، میشود یک تهدید.
گاهی دلم خیلی می گیره که چرا جوون ما، جوون زیبا رو خوش سلیقه و به روز ما فقط در حد ظاهرش و لباسش و بعضاً کلامش خوش سلیقه هست.
این وقتی درد داره که جوون تحصیلکرده ما که مثلا باید هشیار و آگاه باشه و دنبال استدلال، خیلی راحت ، از آب خوردن هم راحت تر ، تحت نفوذ فرهنگ و رفتار و تفکری که نمیدونه از کجاست خیلی آسون خودش و فکرش رو در اختیار دیگران میذاره.
باورم نمیشد.
همیشه فکر میکردم دانشجو آدم ها رو به چالش می کشه
پرسش گر هست
اهل تحقیق هست
اما...
دلم خیلی خیلی سوخت
وقتی
وقتی که رفتم برای مشاوره پیش چند تا از دخترای دانشجوی خوابگاه
بعد اقامه نماز یکی از دخترای دانشجو منو کشید کنار تا کمی صحبت کنه. با من و من کردن شروع کرد به گفتن که :
نامزدش و خانواده همسرش فریبش دادند
بهش دروغ گفتند
سلام
نگرانتم
خیلی نگرانتم
آخه اصلا حواست نیست
آدم ها درست از جایی ضربه می خورند که فکرش هم نمی کنند
اصلا بهش دقت نمی کنند
بی خطر و امن میدونند
خودشون رو در مقابلش بی دفاع و رها قرار میدند
هنوز نفهمیدی نگران چی هستم؟
باشه
پس بیا ادامه مطلب رو بخون تا بفهمی و خودت هم نگران خودت و دور و بری ها و عزیزات بشی
رهبر کشور عزیزمون ایران خیلی ساده و صمیمی راهکار دادند که به بیان شیرین خودشون براتون آوردم:
البته اگر شما هم مشتاق فهمشی تا خودت رو آماده کنی بشی ی سرباز که خودش رو ، موقعیتش رو ، دغدغه و وظیفه اش رو شناخته خوب هست که به ادامه مطلب این پست سر بزنی.
عجله کن
یکی از بیماریهای روحی و روانی، خودفراموشی است. این اصطلاح در فرهنگ قرآن به اشکال گوناگون بیان شده است؛ زیرا حالتی است که تاثیرات شگرفی در زندگی دنیوی و اخروی شخص به جا میگذارد. شخصیتی که دچار این بیماری است بسیار مضطرب، متزلزل و افسرده است. رفتارهای وی به سبب همین بیماری از حالت تعادل بیرون میرود و سلامت شخصیتی خود را از دست میدهد.
از آنجا که این بیماری در زندگی انسان و سعادت دنیوی و اخروی او نقش بسزایی دارد، با استفاده از آموزههای وحیانی، علل و آثار آن را باید تشریح کرد.
شعر زیبای گله کردی با صدای حجت الاسلام و المسلمین حاج مهدی دربانی اثر شاعر محترم کشورمان بانو الهام دهقان تقدیم شما، امیدوارم شما هم لذت ببرید.
بنا به درخواست یکی از دانشجویان و صلاحدید مسول خوابگاه به یکی از اتاق ها برای انجام بحث در خصوص احترام (نسبت به خانواده، رهبری، علما و ...) رفتیم.
در این اتاق یک نفر نامزد کرده و بقیه مجرد بودند.و اکثرا سال دوم دانشجویی.بعد از احوال پرسی و معارفه دانشجویان و ما و اطلاع از شرایط افراد برای اینکه به صورت غیر مستقیم وارد بحث شویم از ایشان در خصوص چگونگی ارتباطش جویا شدیم و از قضا ایشان چون نامزدشان اینجا و خانواده خودش استان دیگری بود ایجاد تعادل به خصوص در این برهه از دوران زندگی بین خانواده، خودش، و نامزد و خانواده نامزد مشکلشان بود.