با چادر و حجاب آن چنانی و ادای مذهبی ها به خواستگاری رفتند و خودشان را مذهبی معرفی کرده بودند و اهل نماز؛
اما بعد از عقد متوجه:
بی نمازی نامزد
و بی مبالاتی خانواده از رعایت حریم کلامی و پوششی در حضور پسرشان و خودش
میشود.
انقدر زننده خواهر و مادر این آقا پسر جلوی عروس خانوم و پسر خانواده رفتار کردند و انقدر این رفتار ها برای این دختر ناراحت کننده بود علاوه بر این که احساس دروغ گفتن اون هم از اول آشنایی و زندگی،موجب آزار شدید روح و روان این دختر شده بود تا جایی که تازه عروس خانواده جای رنگ کردن رویاهای شیرین زندگی تصمیم به طلاق می گیره.اما مادر با دخترش مخالفت می کند البته مادر و خانواده دختر از شرایط نامزد و خانواده نامزد دخترشان بی اطلاع هستند و باورشون بر مذهبی بودن آنهاست.
بعد از پرسش بیشتر متوجه تأثیر دختر خانم بر نامزدش در انجام نماز ولو یکی در میان شدم.از طرفی خود پسر از نحوه پوشش خانواده ناراضی هست و از همسرش خواسته تا در مقابل فرزندشون همیشه پوشش کامل و متین داشته باشد.
دختر دانشجویی که تا قبل صحبت هاش فکر نمیکردم این قدر دغدغه دین و دین مداری و ... داشته باشه حالا منتظر بود تا با حرف هام بتونم آرامش کنم و ی راه جلوی پاش بذارم.
وقتی حرف هاشو کامل زد و مروارید های اشکش پاک شدند بعد ی مکث کوتاه گفتم: شما دو راه دارید یا ادامه این راه یا فرار از این زندگی.
اگر طلاق را انتخاب کنید اولا مهر مطلقه به شناسنامه میخورد.ثانیا شاید زندگی بهتری نصیبتان شود.اما نگاه ها و برخوردها با شما حتی در صورت توضیح به هر کس که دیدید، جالب نخواهد بود.فقط شما از این شرایط راحت میشید اما معلوم نیست بعد چه شود آیا بهتر یا ...اگر ادامه را انتخاب کنید، اولا باید خودتان را قوی کنید.شما قدرت تأثیر داشتید و ممکن هست بتوانید چون همسرتان هم از آن سکنات ناراضی هست تغییرات خوبی با خواست و همراهی خودش انجام دهید. با توجه به دخالت های خواهر و مادرشان و فرستادن دختران فامیل سمت ایشان و ایجاد تشویق برای همسرتان جهت بی بندباری بهتر هست محل سکونت شما دور باشد. برید شهر دیگری تا کمتر با هم برخورد و نشست داشته باشید و مدت دیدارها هم محدود شود
پیشنهادم این هست شما با خودتان خلوت کنید. ببینید چقدر توان دارید.چقدر همسرتان واقعا از این شرایط ناراضی هست.چقدر میتوانید به ایشان کمک کنید.
(مثال هایی از زندگی افرادی که توانستند شرایطشان همانند زندگیشان بود زدم در عین حال شرایط برخی افراد که ظاهری خواستند اما باز به اصل خود برگشتند را بیان کردم)
با توجه به سرخوردگی موجود که فرد داشت از ایشان خواستم الان با خودش فقط خلوت کند و اول آرامش کسب کند بعد تمام هر دو مسیر را بررسی کند.اما اولویت همیشه تا جایی که ضرر دین و آبرو و جان ندارد حفظ خانواده و هدایت خانوده به مسیر صحیح هست.
